برنامه ریزی استراتژیک

مهمترین قدم در ایجاد یک کسب و کار و یا آغاز یک فعالیت شغلی، داشتن یک دورنمای مناسب، اهداف میانی و روش های دستیابی به آنها می باشد. وجود یک برنامه منسجم همانند یک نقشه راه می تواند منجر به دستیابی به اهداف تعریف شده گردد.
برنامه ریزی استراتژیک به عنوان مهم ترین ابزار، برنامه ریزی بلند مدت، می تواند راهگشای کسب و کارهای مختلف باشد.
این شرکت افتخار دارد با بهره گیری از اساتید مجرب و استفاده از روش های تحلیل و محاسباتی مورد استفاده در مبحث برنامه ریزی استراتژیک، به انواع مشتریان از کسب و کارهای کوچک تا سازمان های بزرگ و پیچیده در جهت ایجاد یک برنامه صحیح استراتژیک، کمک نماید. 
هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندگانه، که سازمان را قادر می سازد به هدفهای بلندمدت خود دست یابد و برای کسب موفقیت سازمانی بر هماهنگی مدیریت، بازاریابی، امورمالی(حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستم اطلاعات رایانه ای تاکید دارد.

 


در یک سازمان بزرگ فعالیتهایی که در زمینه تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی ها وجود دارد در سه سطح از مدیریت کل شرکت، سطح بخش یا واحد تجاری استراتژیک و سطح وظیفه ای انجام می گیرد .
بطور کلی مراحل  یک مدیریت استراتژیک به صورت زیر است:

1- شناسایی ماموریت، اهداف و استراتژی های کنونی شرکت
2- تدوین بیانیه ماموریت سازمان
3- شناسایی فرصتها و تهدیدات
4- تهیه ماتریس ارزیابی عوامل خارجی سازمان
5- شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان
6- تهیه ماتریس عوامل داخلی سازمان
7- تهیه SWOT
8- تعیین اهداف بلند مدت و ارائه استراتژیهای خاص
9- تعیین اهداف سالیانه
10-تخصیص منابع 
11-بررسی عملکرد

بطور کلی مدیریت استراتژیک یک روش خلاق و نو آور بوده و سبب ایجاد نظم، ارتباط و آگاهی بهتر کارکنان، برنامه ریزی غیر متمرکز توسط صف و مشارکت و مالکیت در هدف می شود و از لحاظ مالی سبب  عملکرد و سودآوری بیشتر و از لحاظ غیرمالی سبب افزایش آگاهی از تهدیدات، درک بهتری از استراتژیهای رقیب، افزایش بهره وری کارکنان، کاهش مقاومت در برابر تغییرات و . . . می شود. 
در عرصه فعالیتهای پیچیده صنعتی، بازرگانی و اقتصادی، تعدد عوامل تاثیر گذار، سرعت تغییر و تحولات، علاقه مندی سازمانها به كسب موفقیت و بقای بلند مدت، برنامه ریزی استراتژیك را ضرورتی اجتناب ناپذیر كرده است. تحقیقات نشان می دهد، شركتهایی كه از مفاهیم و اصول مدیریت استراتژیك استفاده می كنند، در مقایسه با شركتهایی كه بدون این نوع فعالیتهای برنامه ریزی منظم هستند، از نظر فروش، سوددهی و بهره وری در وضع بهتری قرار دارند.
در اكثر مدلهای برنامه ریزی استراتژیك، فرآیند برنامه ریزی پس از تعیین رسالت و اهداف شركت با تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی سازمان آغاز می شود. در تجزیه و تحلیل محیط داخلی ابتدا عوامل كلی تاثیر گذار برمحیط داخلی سازمان شناسایی شده، سپس هر یك از این عوامل به عوامل جزئی تر تجزیه می شوند. این عوامل جزئی می توانند با توجه به اطلاعات موجود در سازمان و نظر مدیر ارشد و سایر مدیران وكاركنان، از نظر وضعیت موجود و اهمیت آنها در سازمان امتیاز دهی گردند. سپس هر یك از این عوامل از نظر امتیاز و اهمیت بررسی شده و با استفاده از آنها نقاط قوت و ضعف سازمان شناسایی می گردند. تجزیه وتحلیل محیط خارجی نیز با شناسایی عوامل تاثیر گذار خارجی بر سازمان شروع شده و این عوامل كلی نیز پس ازتجزیه شدن به عوامل جزئی مرتبط، با توجه به اطلاعات موجود از نظر چگونگی واكنش سازمان در قبال آنها و اهمیت آنها برای سازمان امتیاز دهی می گردند. با بررسی هریك از این عوامل و با توجه به امتیازات داده شده، فرصتها و تهدیدات شناسایی می گردند. با استفاده از امتیازات داده شده در مرحله قبل به هریك از عوامل، امتیاز سازمان از نظر عوامل داخلی وخارجی محاسبه گردیده، و استراتژیهای مناسب جهت سازمان پیشنهاد می گردد.
با توجه به جایگاه برنامه استراتژیک در هدایت صحیح و هدف گرای یک سازمان، اهمیت تهیه یک برنامه کارآمد به خودی خود روشن و واضح می باشد. بر همین اساس تاکنون تلاش های بسیاری در جهت توسعه ابزارها و روش های تهیه برنامه استراتژیک در بخش های مختلف صورت پذیرفته است.